-
یادش بخیر
یکشنبه 25 بهمنماه سال 1388 16:07
یادش بخیر سپید پوشیده بودم با موی سیاه اکنون سیاه جامه ام با موی سپید یکی از آهنگ های جاودانه ی فرهاد مهراد. خدا بیامرزتش
-
اصول فلسفه و روش رئالیسم؟
سهشنبه 22 دیماه سال 1388 14:14
چندین هزار ذره سراسیمه می دوند در آفتاب و غافل از آن کافتاب چیست همچنین حافظ می فرماید: در اندرون من خسته دل ندانم کیست که من خموشم و او در فغان و در غوغا است پاسکال می گوید: جهان کره ای است که مرکزش همه جا و محیطش هیچ جا نیست. بی کرانی تنها از سوی بزرگی نیست ٬ از سوی خردی بی کران است و انسان به درک بی کرانی توانا...
-
اصول فلسفه و روش رئالیسم ؟
سهشنبه 22 دیماه سال 1388 14:08
چندین هزار ذره سراسیمه می دوند در آفتاب و غافل از آن کافتاب چیست همچنین حافظ می فرماید: در اندرون من خسته دل ندانم کیست که من خموشم و او در فغان و در غوغا است پاسکال می گوید: جهان کره ای است که مرکزش همه جا و محیطش هیچ جا نیست. بی کرانی تنها از سوی بزرگی نیست ٬ از سوی خردی بی کران است و انسان به درک بی کرانی توانا...
-
چرا عاقل کند ٬ کاری ...؟
شنبه 28 آذرماه سال 1388 13:44
سگش را بارقیب از ساده لوحی آشنا کردم کنون آنها به هم یارند و من چون سگ پشیمانم...
-
حقیقت
جمعه 29 آبانماه سال 1388 15:57
حقیقت آیینه ای بود که از آسمان افتاد و هزار تکه شد. پس هر کس تکه ای ار آن برداشته ٬ خود را در آن دید و گمان بُرد که تمام حقیقت نزد اوست...
-
قفل
پنجشنبه 16 مهرماه سال 1388 15:44
قفل یعنی که کلیدی هم هست. اصلا قفل یعنی که کلید
-
سفر
چهارشنبه 25 شهریورماه سال 1388 14:09
سلام دوستان عزیز و گرامی امیدوارم هر جا که هستید خوب و موفق و دلشاد باشید.ممنونم از همه شما بزرگواران که در نبود بنده ٬ خانه کوچک مرا خالی و تنها نگذاشتید. فردا عازم شهر مشهد هستم و یک هفته ای آنجا هستم. خواستم با همه شما خداحافظی کنم تا یک هفته دیگر. با سپاس از دوستان گلم : ژانوس عزیز ( خیزران) -شیوا ی گلم و ..... که...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 26 مردادماه سال 1388 14:20
با درک حقیقت ما قادر خواهیم بود که ترس را از خود دور کنیم. آیا من از اینکه تنها بمانم وحشت دارم؟ ترس از تنهایی با درک اینکه خداوند در همه احوال و در همه جا با ماست و ما هیچ وقت تنها نخواهیم بود از بین می رود. آیا عدم امنیت اقتصادی موجب نگرانی من شده است؟ این ترس نیز با تکیه بر خداوند و آگاهی به این حقیقت که او منبع...
-
ای کاش
چهارشنبه 31 تیرماه سال 1388 14:42
کاش می آموختم پریدن را به آسمان زرین خدا کاش می شد که پریدن گرفت به هر کجای نا کجا کاش می شد اوج گرفت به قله ی رؤیاهای ناب کاش می آموختم پرواز را به کنج خلوت شراب کاش می شد رفت و به جایی رسید به خوب یا بد ٬ به سرپناهی رسید کاش می شد زندگی کرد و زنده بود و ای کاش ٬ کاشکی ها مرده بود././././. چهارشنبه ۲۴/۴/۱۳۸۸ ساعت...
-
گیس
یکشنبه 31 خردادماه سال 1388 23:22
یک روز به شیدایی در زلفِ تو آویزم خود را چو فرو ریزم ٬ با خاک در آمیزم وگرنه من همان خاکم که هستم.. یک روز سرِ زلفِ بلوندت چینم ٬ بهرِ دلِ مسکینم ٬ اینم جگرم اینم جگرم یک روز که باشم مست ٬ لایعقل و طرد و سست یک روز ارس گردم ٬ اطرافِ تو را گردم کَشتی شوم جاری.... از خاک ٬ برآرم تو ٬ بر آب ٬ نشانم تو دور از همه...
-
تقدیم به مادرِ عزیزم
پنجشنبه 31 اردیبهشتماه سال 1388 02:40
ترانه های مادرم ٬ برای من چه آشناست لطافت و محبتش ٬ برای من بی انتهاست مادرمن برای من ٬ یکی از اعجاز خداست گذشت و مهرِ مادرم ٬ مثالِ زندهء وفاست بهشت برای مادرم ٬ کوچک و خردترین سراست خانهء قلبِ مادرم ٬ پُر از طراوت و صفاست پاکیِ جسم و روح او ٬ به پاکیِ فرشته هاست دوای درد و اضطراب ٬ دوای رنج و کینه هاست . دوستت دارم...
-
ضد و نقیض
دوشنبه 31 فروردینماه سال 1388 13:16
خلوت روزهای غربت محبس زیور و زینت سردی شبهای پُر برف گریه درختِ بی برگ آسمونِ بی ستاره نعمتِ بی استفاده راهنما ! بدونِ چاره جابری که زور نداره وحشتِ شبهای آرام خشکیِ لب زیرِ باران بیعتِ گرگه و چوپان دوری از خدای یزدان پیله های دستِ یک زن عجز های دائمِ من شبِ شهوتِ یه آدم شبِ میلادِ یه ماتم چشمِ عاشقی پر از تب خسته از...
-
هوای تازه
یکشنبه 25 اسفندماه سال 1387 10:52
چشمِ تو پر از ستاره عطرِ تو ٬ بوی بهاره زندگی ٬ بی تو خیاله بی تو دل ٬ نایی نداره لب ِتو ٬ رنگِ شرابه یه شرابِ چند ساله بی تو شب هام پُرِ آهه چشمِ من ٬ شطِ پر آبه عاشقم ! ای مهربونم! با تو تا ابد می مونم چشمِ تو ٬ پُر از نجابت اینو از نگات می خونم تو برای منه خسته یه هوای تازه هستی با تو حسِ خوبی دارم مث خوشحالی مستی...
-
محتاج
شنبه 26 بهمنماه سال 1387 12:18
وقتی که تو با منی ٬ زندگی قشنگتره آسمون پُر از صدا ٬ شبها مهتابی تره وقتی که کنارمی ٬ لحظه ها تازه ترن غنچه ها گُل میشن و هوش و حواس و می برن *دل سپیدِ مو سیاهی *تو ملیح و دل ربایی *تو ستاره خدایی *تو چه پاک و بی ریایی؟! وقتی که صدات میاد ٬ دلم آروم می گیره از سکوتِ دلِ تو ٬ دل من هم می میره خونَمون پُر شده از ٬ عطرِ...
-
هجرت
سهشنبه 24 دیماه سال 1387 12:35
ساده دل کندی ازم اما من عاشقتر شدم بی وفایی کردی و از هجرت ات پرپر شدم شعله عشق مرا خاموش کردی نازنین! تو طلا بودی و حیف اکنون چنین بی زر شدم نسپردی دلمو حتی به باد ای نا رفیق در جدال نابرابر ناجوانمردانه من آخر شدم دیر دل دادی به من بدرود خیلی زود بود تو وداع گفتی و من بی سر و بی ساغر شدم بی تو من پرپر شدم بی سر و...
-
ترس
جمعه 22 آذرماه سال 1387 23:14
همیشه از این می ترسم که منو تنها بذاری منو بی قایق و پارو ٬ توی دریا جا بذاری نمی تونم توی رؤیا ٬ لحظه ای بی تو بمونم کاش بشه که من بتونم ٬ عشقو تو چشات بخونم خودتم اینو می دونی ٬ زندگی بی تو عذابه مثل ابرِ دل گرفته ست که نمی تونه بباره لحظه هام پُر از نگاهه ٬ یه نگاهِ بی قراره می دونم فقط تو هستی ٬ که داری یه راهِ...
-
انسان فراموشکار
یکشنبه 5 آبانماه سال 1387 11:13
آدما زودی میان زودی میرن ٬ هر کدوم یه خاطره هم داشته باشن آلبومِ خاطره ها میشه دلم. آدما چه زود فراموش می کنن ٬ اگه نورا بشن از دستِ کسی اونو خاموش می کنن یا فراموش می کنن. آدما چه زود٬ همو می رنجونن ٬ به چه آسونی به هم دروغ می گن خیلی زود از همدیگه جدا میشن. آدما به آدما نمی مونن ٬ قصه دل واسه هم نمی خونن مُشتِ بسته...
-
به خوبی می شناسمت
دوشنبه 8 مهرماه سال 1387 13:26
نگاهت را نگاهم می شناسد دلِ پُر رونقت را می شناسد تمام عشوه و طنازی ات را نگاه خسته من می شناسد لبانت را لبانم می شناسد بلورین سینه ات را می شناسد تراشِ پیکرِ افسانه ات را کفِ دستانِ گرمم می شناسد درونت را درونم می شناسد بُرون و ظاهرت را می شناسد تمام غصه ها و شادی ات را درون من به خوبی می شناسد صدایت را وجودم می...
-
جشن یک سالگی وبلاگ
شنبه 9 شهریورماه سال 1387 11:37
خماری چشای من ٬ زِ سردی نگاهته گریه بی صدای من ٬ زِ تندی کلامته زخم عمیق دلِ من ٬ زِ دشنه قهر توئه این باور شکسته ام٬ ماحصلِ هجر توئه تاریخِ روزِ رفتنت ٬ هنوز تو ذهنِ خستمه بی تو نمی شه زنده بود ٬ این آخر شکستنه آوارگی ٬ دربدری ٬ نتیجه عشق منه دل از جهان بریدنم ٬ عاقبتِ کشت منه (( دلکم بی خیال روزگار شو بی خیال سال بی...
-
عاقبت من و تو
سهشنبه 8 مردادماه سال 1387 12:44
از روزی که گفتی برو ٬ خیلی گذشته نازنین رفتم و آواره شدم ٬ می خوای بیا خودت ببین بیا ببین این دلمو ٬ دلی که میمرد واسه تو دلی که از تو زنده بود ٬ دیگه شکست بدونِ تو بیا ببین که عاشقت ٬ قربونیِ وفا شده بیا بیا ٬ ببین که این ٬ عاشق چه بینوا شده!!! عاشقِ خنده های تو ٬ اسیرِ غصه ها شده هم نفس و همدمِ من ٬ رفیقِ نیمه راه...
-
همیشه عاشق باش
جمعه 14 تیرماه سال 1387 13:20
پای حرفم بنشین ٬ شعر من را دریاب اشک من را بنگر ٬ ناله ام را دریاب دلِ من را بردی ٬ باطنم شد باطل خنده ام را خوردی ٬ شدم از خود٫ غافل درد من را بشنو ٬ روحِ من را بشناس عشقِ من را دریاب ٬ تا شوی پُر احساس جسم من را سبز کن ٬ روح من را سبزتر ساقه ام را ناز کن ٬ ریشه ام را باور گریه را کوتاه کن ٬ خنده ات را تکرار عاشقی را...
-
خیلی سخت
دوشنبه 20 خردادماه سال 1387 14:21
خیلی سخته که پرنده باشی و توی قفس باشی زندونیِ صیادِ پر از حرص و هوس خیلی سخته که برنده باشی اما تو خودت هر دقیقه بشکنی ٬ نفس ٬ نفس خیلی سخته بی هوا شعر بگی ٬ قصه بگی از روزهای عاشقی ٬ از دلِ پر غصه بگی خیلی سخته عاشق و مجنون و دیوونه باشی اما یارت باشه بازیگرِ عشقِ دیگری خیلی سخته بهترین ساقیِ عالم باشی و بمیری از...
-
بید و باد
جمعه 3 خردادماه سال 1387 23:23
یه نگاهت دلمو ازم ربود انگاری دل هیچ وقت با من نبود تارِ زلفت ٬ چشمِ دل را کور کرد سینه ام رو واسه دل ٬ چون گور کرد نازنین قلبم ٬ مرا بدرود گفت دور شد از من و ٬ در چشمت خفت قلبِ دیروزی من یادش رفت که همیشه در سرم ٬ یادش هست ((چه بلایی به سرم آوردی؟! منو نابینا و بی دل کردی!! واسه چی دل رو ازم پَر دادی؟! من یه بیدم ٬...
-
اقرار نامه
دوشنبه 9 اردیبهشتماه سال 1387 22:34
من چه دارم از خودم؟! منی که عاجز و پر دردسرم منی که همیشه توی زندگی فکرها و حرفای ناجور می زنم من چه دارم از خودم؟! منی که جاهل و پر اِفاده ام منی که برای هر کارِ بدی همیشه داوطلب ٬ آماده ام من که هستم واقعا؟! منی که تشنه تایید شدنم منی که پر از منیت و غرور منی که پر از دروغ و وحشتم من که هستم ای خدا؟! تشنه پلیدی و...
-
سلام یک همسایه
جمعه 16 فروردینماه سال 1387 13:47
سلام .... دوستان و همسایه های محترم وحید خان ..متاسفانه وحید به دلیل کاری که براش پیش اومده نتونست اپ کنه ..و چون من یکی از همسایه های دیوار به دیوار وبش بودم...به رسم ما ایرونی ها کلید وبلاگ رو به من سپرد تا هم اطلاع بدم به شما هم در نبودش سری به وبش بزنم ...این ها رو گفتم تا اگه اپ این دفعه وحید با همیشه فرق داشت...
-
اوست ٬ ایزد هستی
شنبه 10 فروردینماه سال 1387 18:20
عشق من تو ٬ جون من تو چشم من تو ٬ روح من تو تو یه زیبا مثل مهتاب می گیره نور ٬ از تو آفتاب زندگیم تو ٬ هستی ام تو شور و حالم ٬ همه از تو تو رئوفی ٬ تو یه بی تا می گیره جون ٬ از تو دریا امیدم تو ٬ آرزوم تو نفسم تو ٬ آبروم تو تو عزیزی مثل رؤیا می شه جنگل ٬ از تو صحرا خواست من تو ٬ باورم تو فکر من تو ٬ یاورم تو با تو...
-
نوروز نامه
پنجشنبه 1 فروردینماه سال 1387 09:24
عید آمد و غنچه ها شکوفا شد سرزمینِ آریایی زیبا شد بر خاک و سپهرِ نیلگونش خورشیدِ حقیقت ٬ پیدا شد نوروز رسید و سبزه رویید باید که گُلِ بهار و بویید من ٬ عاشقِ عشقِ لا یزالم باید که رهِ بهشت ٬ جویید عید آمد و اهرمن غمین شد کینه رفت و دوستی ٬ ثمین شد بر میهنِ پهناورِ ایران آهنگِ ستارگان ٬ وزین شد نوروز ٬ عجب نقش و نگاری...
-
آن روز ها
پنجشنبه 23 اسفندماه سال 1386 12:33
قدیما چه ساده بودیم خاکی و افتاده بودیم همه با همدیگه صادق انگار از یه شاخه بودیم خنده رنگ دیگری داشت واسه غم جایی نمیذاشت کسی جز عشق و محبت تو دلا چیزی نمی کاشت همه با همدیگه همکار دست به دست٬ بینا و بیدار صداقت ٬ توی دلاشون پُر می شد ٬ بسیار و بسیار (( چی می شد که بر می گشتیم به قدیم)) (( همه با همدیگه می شدیم ٬...
-
بانوی سخاوت
پنجشنبه 16 اسفندماه سال 1386 15:36
شب و روز های سیاهو ٬ با تو رنگین می کنم هر کی شادیمو بگیره ٬ اونو غمگین می کنم زندگیم رنگ سپید و ٬ داره باور می کنه روزگار ٬ خاطره هامو داره ٬ پر پر می کنه یه سرود عاشقونه ٬ واسه تو ساخته بودم برای اومدنت ٬ چشم ٬ به در دوخته بودم ای پری مهربونی ٬ ای فرشته صداقت مظهر عشق و امیدی ٬ تو نهایت لیاقت ای عزیز ترین عزیزم ٬ ای...
-
تقدیم به یگانه خالق هستی
شنبه 11 اسفندماه سال 1386 21:22
عزیز من ٬ عزیز من ٬ تو بهترین کلاممی رفیق من ٬ خدای من ٬ شیرین تر از جان منی تو هر کجای این زمین ٬ تو برترین ٬ تو سرترین در آسمانِ این جهان ٬ روحِ تو در بالاترین طلوع زندگی من ٬ از بخشش و ٬ جودِ توئه نشانه ات در این جهان ٬ مهر و مه و رودِ توئه دست مرا به سوی خویش ٬ ببین و بی بهانه کن لبانِ بسته مرا ٬ بگیر و شاعرانه کن...