رویای خاکستری

رویای خاکستری

عشق به نفرت
رویای خاکستری

رویای خاکستری

عشق به نفرت

ضد و نقیض

خلوت روزهای غربت 

محبس زیور و زینت 

سردی شبهای پُر برف 

گریه درختِ بی برگ 

آسمونِ بی ستاره 

نعمتِ بی استفاده 

راهنما ! بدونِ چاره 

جابری که زور نداره 

وحشتِ شبهای آرام 

خشکیِ لب زیرِ باران 

بیعتِ گرگه و چوپان 

دوری از خدای یزدان 

پیله های دستِ یک زن 

عجز های دائمِ من 

شبِ شهوتِ یه آدم 

شبِ میلادِ یه ماتم 

چشمِ عاشقی پر از تب 

خسته از دشنام و از سَب 

جنسِ خاکستریِ شب 

عشقبازیِ دو تا لب 

تن ٬ اسیرِ خستگی ها 

لب ٬ اسیرِ تشنگی ها 

روح ٬ غلامِ نشئگی ها 

فکر ٬ یادِ بچگی ها 

حسرتِ روزهای رفته 

سرعتِ هفت روزِ هفته 

کشتی به گِل نشسته 

بغضِ مَردِ دل شکسته./././././. 

 

سلام دوستان وبلاگی عزیز. امیدوارم هر جا که هستین ٬ خوب و خوش و سالم باشید. 

عذر خواهی می کنم از تک تک شما ٬ بخاطر غیبت یک ماهه. امیدوارم این مشکل برطرف بشه. 

به زودی میام پیش همتون..... 

 

شاعر جوان _V.A 

وحید عابدین پور 

ساعت 2:3 دقیقه بامداد یک شنبه 13/11/1387 

نظرات 7 + ارسال نظر
خیزران یکشنبه 6 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 12:30 ق.ظ http://kheyzaran.blogsky.com

سلام وحید خوشحالم که برگشتی
بااحترام

سهراب پنج‌شنبه 10 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 12:45 ق.ظ http://igw.blogsky.com

سلام دوست قدیمی ...

یکی از اولین خوانندگان وبلاگ من و یکی از اولین وبلاگهایی که خوندم !

هنوزم شعرات رو دوست دارم !

ببخش اگر زیاد سر نمیزنم چون حالم خیلی خوب نیست ...

شاد باشی ! سال نوت هم مبارک !

خیزران یکشنبه 13 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 10:17 ق.ظ http://kheyzaran.blogsky.com


سلام
چه کند میزند این قلب!!!
بااحترام

گلبرگ های سوخته پنج‌شنبه 17 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 09:12 ب.ظ http://www.fatemiye1430.blogfa.com/

دل من به غم اسیره
مادرم داره می میره …..

فلک دیدی چه خاکی بر سرم کرد؟!!.....

حال مادرم خرابه …

خیزران شنبه 19 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 08:44 ب.ظ http://kheyzaran.blogsky.com


سلام وحید
با پستی جدید ویک مینیاتورزیبا منتظرم
بای

خیزران شنبه 26 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 02:28 ب.ظ http://kheyzaran.blogsky.com


سلام وحید
برامون چیزی بنویس
بای

مونا سه‌شنبه 29 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 01:03 ق.ظ http://sedayearom.blogsky.com

سلام شاعر جوان هنوزم با شعرات کولاک کردیا .کم سعادتیه ما بود که بیایم هم عید هم تولدت رو بهت تبریک بگیم به خاطر این غیبت بزرگ ببخش ولی شما محبتتون همیشه قابل ستایش بوده.به نظرت چیکار کنم ؟؟؟یه مدت هست خیلی ذهنم پریشونه .میخوای بگی برم پیش خدا رفتم چون حس میکنم گناهکارم جواب نمیده توبه کردم حتی از کوچیکترین کارهامیادته یکی دو سال پیش بهم گفتی بزگترین گناه کوچک شمردن گناهانه .ببین هنوز یادمه.پیشم بیا.درپناهش......

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد