رویای خاکستری

رویای خاکستری

عشق به نفرت
رویای خاکستری

رویای خاکستری

عشق به نفرت

ندانسته های من !

گاهی اوقات بر خلاف میلم باید بد باشم...

نا سزا بگویم و غیر قابل تحمل بشم...

تا بهانه بدهم دستش تا آرام و راحت بگذرد از تمام عاشقانه هایم...

تا مبادا شرمگین باشد از این فراموشی...

هه ! بگذار تا همیشه تصور کند که بد کرده ام...

شاید عشق , ایثار و گذشت , همین باشد...!


درد

درد !

هم تلخ است...

هم ارزان ...

هم گیرایی اش بالاست...

هم تابلو نمی شویم !

و رفیقی که مرا به درد مبتلا کرد...

ناباب نبود ...

اتفاقا ، بابٍ باب بود !

فقط...

نگفته بود ، ماندنی نیست ، همین ...


گرگان.هوا عالی.

از دوست خوبم رعنا خانوم ، تشکر می کنم جهت مطلبی که در پست قبلی بنده نوشتند.