آدما زودی میان زودی میرن ٬ هر کدوم یه خاطره هم داشته باشن
آلبومِ خاطره ها میشه دلم.
آدما چه زود فراموش می کنن ٬ اگه نورا بشن از دستِ کسی
اونو خاموش می کنن یا فراموش می کنن.
آدما چه زود٬ همو می رنجونن ٬ به چه آسونی به هم دروغ می گن
خیلی زود از همدیگه جدا میشن.
آدما به آدما نمی مونن ٬ قصه دل واسه هم نمی خونن
مُشتِ بسته رو زرنگی می دونن.
آدما به آدما عشق نمیدن ٬ آدما همدیگه رو پس میزنن
خیلی زود از عشقشون خسته میسن.
آدما زودی از هم سوا میشن ٬ پشتِ سر به هم چه نا سزا می گن
میرن و دل به غریبه ها میدن././.
ساعت ۲:۲۰ بامداد جمعه ( پنجشنبه شب ) ۲۰/۲/۱۳۸۷
روز میلاد٬ برای هر انسانی عجیب است و غیر قابل توصیف. قطارِ عمرِ من هم ٬ فردا ( ۶ آبان )
به ایستگاه دیگری میرسد. اما کسی از ثانیه ای جلو تر ٬ خبر ندارد که چه خواهد شد.
همه دوستانم رو ٬ چه وبلاگی و چه بیرون از وبلاگ ٬ دوست دارم و از همه ممنونم و دعا
می کنم برای خیلی از دوستانی که از این دنیا رفتند و فراتر از دوستیمان ٬ دلم را غمین کردند و چه بسیار از همدردانی که نا خواسته طعمه حریقِ اجتماع شدند.
سپاس فراوان خدای بزرگ را...
وحید عابدین پور شاعر جوان _V.A