-
شما
دوشنبه 16 مهرماه سال 1386 19:16
بعد از عمری عاشقی٬به آخر خط رسیدم توی عمرم ٬بی وفاتر از تو ٬یاری ندیدم عالم عاشقی با خاطره هاش و٬ پس دادم عاشق و رام تو٬ بو ا لهوس٬ شدم تازه فهمیدم که بی تو٬ هم می شه٬ زندگی کرد نباید به جز خدا٬ بنده ای رو ٬ بندگی کرد تازه فهمیدم که تو ٬ لیاقتم رو نداری به خدا ٬تو ارزش خیانت هم رو ٬ نداری دیگه حتی بعد از این٬تو رو می...
-
ترنم بهاری
شنبه 14 مهرماه سال 1386 21:53
تو به حساسی احساس من به تنهایی آواز تویی اوج فهم و ادراک من به نا امنی پرواز تو غرور عشق و مستی من غروب تلخ دوستی تو ترنم بهاری من روز های بی قراری تو طراوت گلستان من در آغوش زمستان تو توقف زمانی زندگیم غرق تباهی تویی سلطان دل من اما تو دلت غلامم تو ترانه امیدی من سراپا نا امیدی تویی نقطه رسیدن من هراس دل بریدن تو یه...
-
مادر و پدر عزیزم
چهارشنبه 11 مهرماه سال 1386 18:41
مادرم امید من٬ ای سراپا مهر و ایمان تو عزیزی٬ تو رئوفی٬ تو بزرگ و مهربانی مادرم برگ گلم٬ ای سراپا نور و عشق تو محبت٬ تو عطوفت٬ تکه ای از آسمانی مادرم فریاد رسم٬ ای سراپا زحمت و شور تو بهشتی٬ تو زلالی ٬تو همیشه برقراری مادرم زندگیم٬ ای سراپا بخشش و شوق تو مبرا٬ تو دل آرا٬ تو خودِ خودِ بهاری تقدیم به مادرم که هیچگاه نمی...
-
زندگیم و از تو دارم
سهشنبه 10 مهرماه سال 1386 08:11
زندگیم و از تو دارم جز تو دل به کس ندادم بی تو من خانه خرابم با تو من فصل بهارم هستی تو دار و ندارم با تو آسوده خیالم آگهی از دل زارم بی نو معنی سرابم جوونیم و به تو دادم جز تو هیچ یاری ندارم وقتی هستی در کنارم بی نیاز بی نیازم حسی نسبت به تو دارم که به هیچ کسی ندارم با تو من مست وصالم نزد تو آرام و رام ام بی تو من چه...
-
معامله گر
یکشنبه 8 مهرماه سال 1386 20:05
تنفر از تو٬ نصیب من شد حالا ببین کی؟ رقیب من شد عشق دروغش٬ من و فریب داد دل به صمیمی٬ ترین٬ رفیق داد دلم رو دزدید ٬من و رها کرد من و شکست و٬ نشست٬ نگاه کرد غیرتم و کشت ٬پای رفیقم دوست من و باش٬ که شد رقیبم دنیا قشنگ بود٬ زیبا تر هم شد با این که ماتم٬ خونِ رگم شد اشک تو چشامه٬ هر شب و هر صبح هم عشق و هم دوست٬ دشمن من...
-
گل شقایق
جمعه 6 مهرماه سال 1386 18:32
تو گلی٬ گل شقایق با همه٬ هستی تو صادق تو به سرسبزی جنگل تو به آرامش بندر تو رئوف و بی نیازی تو مقدس٬ چو نمازی تو به زیبایی آهو مثل ذکر نام ((یا هو)) تو جمیل و دلربایی تو به پاکی خدایی من پلم٬ پل شکسته قایقی به گل نشسته من به خشکی خزانم غرش باد وزانم من یه راه بی سرانجام بی دل و خسته و تنهام من و عشق٬ چقدر غریبیم هر دو...
-
عطر تو
چهارشنبه 4 مهرماه سال 1386 17:23
عطر تو برده از سرم٬عقل و هوش کنار تو غصه می شه٬فراموش قربون ابرو و چشای ماهت فدای دست بی گناه و پاکت انگاری کم کم دارم عاشق می شم رو موج دریای تو٬قایق می شم انگاری دستامون با هم رفیقن وقتشه٬با هم از قفس پریدن اخم تو هوش از سر من می بره کی نازت و٬اندازه من٬می خره؟ تبسمت٬ هست واسه من٬ نوازش دل می کنه٬ اومدنت رو خواهش...
-
عاشق خدایی
دوشنبه 2 مهرماه سال 1386 12:29
عشق و با خودت ببر٬ نفرت و واسم بذار برو دیگه بر نگرد٬ رفتی توی یادگار نمی خوام ازت وداع٬ دیگه اسمم و نیار تو دروغ گفتی به من٬ تو خزون و من بهار خاطراتم و بده٬ تو دلت نگه ندار کی می گه موازین ؟! ٬ سرِ بی گناه و دار دیگه حتی عکسمو٬ لای دفترت نذار من همیشه موندنی٬ اما تو پا به فرار برو دیگه٬ برو دیگه٬ اسمم و به لب نیار...
-
کاکا
چهارشنبه 28 شهریورماه سال 1386 12:02
تقدیم به سعید٬برادر گرامی من٬ که همیشه او را باور داشتم. دیگه خنده رفته از لب های من آخه تو نیستی دیگه کنار من داره خون می باره از چشای من دیگه تو رفتی تو رؤیاهای من سرد و بی رمق شده دست های من چرا رفتی تو از دنیای من دیگه نبض نداره این رگ های من خیلی زود رفتی تو ای کاکای من دیگه جات نیست٬ روی شونه های من حالا خاموش...
-
بی خیال من
سهشنبه 27 شهریورماه سال 1386 16:25
امشب هم توی خیالم٬ با تو پرواز می کنم جلو آینه می شینم٬ شِکوه رو آغاز می کنم امشب هم توی خیال٬ برات٬ ستاره میارم تو رو هی ناز می کنم٬ سر روی شونت می ذارم امشب هم هر چی بگی٬ من بخدا گوش می کنم با تو من٬ چراغِ تنهایی رو خاموش می کنم با تو دل٬ چه بی صدا داد می زنه جمله دوست دارم رو٬ همه جا٬ جار می زنه عشق من٬ رویای من٬...
-
به یاد دوست نامردم!
دوشنبه 26 شهریورماه سال 1386 14:14
به یاد دوست نامردم! آیا یک بار٬حتی یک بار از خودت پرسیدی که با من چه کردی؟ تو را عاشق و دیوانه بودم.تو را همچون شیر٬ حامی بودم. اما تو چه؟ لبخندهای اجباری٬ دوستت دارم های ظاهری و ابراز علاقه های پوچ.یادش بخیر آن روزها. روزهایی که با شنیدن صدای گرمت٬ گُر می گرفتم از خوشی. روزهایی که در کنار من بودی اما در انتظار تماس...
-
رفاقت
جمعه 23 شهریورماه سال 1386 00:07
چه بگویم از رفاقت که دگر نیست بر صداقت چه بگویم از رفاقت که در آن هست هر عداوت چه بگویم از رفاقت که رود سوی رقابت که در آید از رقابت برود سوی رذالت چه بگویم از رفاقت همه از سر حسادت که در آخر بشود باعث هر جرم و جنایت چه بگویم از رفاقت٬ ندارد لحظه ای راحت که در آن هست کینه و هست دشمنی تا بی نهایت چه بگویم از رفاقت همه...
-
َََعشق=نفرت
جمعه 23 شهریورماه سال 1386 00:02
تلخی عشق واسه من تجربه شد عشق و نفرت هر دو بی فاصله شد عشق واسم بجز دروغ چیزی نداشت جز ریا و جز جفا توی دلم چیزی نکاشت تو دلم بجز تو هیچ کسی نبود خدا لعنت کنه اون کسی که عشقمو ربود من تو رو می خواستم و تو دیگری نگذشتم از تو اما تو گذشتی سرسری تو به من نشون دادی که خیلی از تو سر ترم تو من یاد دادی که گول هیچ کی نخورم...
-
یه نفر
پنجشنبه 22 شهریورماه سال 1386 19:52
یه نفر از همه کس برای من عزیز تره یه نفر از همه کس برای من رفیق تره اون همیشه واسه من از همه کس تازه تره می میرم ز گریه هاش خنده اون دل می بره یه نفر برای من هر روز و هر شب زیباست یه نفر پشت منه با دشمن هام بی پرواست با همه فرق می کنه با کینه توز جنگ می کنه من رو باور می کنه شعر هامو آهنگ می کنه اون همیشه یادمه راز...
-
آینه
یکشنبه 18 شهریورماه سال 1386 22:55
می بینم صورتمو تو آینه٬ با لبی خسته می پرسم از خودم این غریبه کیه از من چی می خواد؟ اون به من یا من به اون خیره شدم باورم نمیشه هر چی می بینم٬ چشامو یه لحظه رو هم می ذارم به خودم می گم که این صورتکه٬ می تونم از صورتم ورش دارم می کشم دستمو روی صورتم٬ هر چی باید بدونم دستم می گه منو توی آینه نشون میده٬ می گه این تویی نه...
-
غروب دریا
یکشنبه 18 شهریورماه سال 1386 20:29
در زیر آفتاب٬ کنار دریا نشسته ام من٬ بر ساحل داغ نگام به دریاست٬ خودم تو ساحل خسته شدم از٬ فکرهای باطل صدام گرفته٬ حرفشو خورده بغض گلومو٬ ناجور گرفته رؤیام همینه٬ از ساحل بریدن دور شدن و به٬ دریا رسیدن ساحل قشنگ نیست باید جدا شد دل و به دریا٬ زد و رها شد خاطره های٬ ساحل و بردم ریختم تو دریا٬ دریا رو خوردم چقدر...
-
بیش از عشق بر تو عاشقم
شنبه 17 شهریورماه سال 1386 22:25
دو باره با خودم خلوت کردم. باز هم بیاد خاطراتم آهی از ته دل کشیدم و هر چه سعی کردم از خلوتگاه خود خارج شوم٬ نتوانستم. شاید هم دلم نیامد که بیرون بیایم. آری به یاد آوردم. براستی که هرگز از ذهنم پاک نمی شود آن همه یاد. آن همه خاطرات تلخ و شیرین. خاطراتی که در تک تک آنها عشق موج میزند. اما اکنون جز نفرت چیزی از آن همه...
-
حیف واژه خیانت (۳)
پنجشنبه 15 شهریورماه سال 1386 10:41
ما که رفتیم ولی یادت باشه دیوونه بودیم واسه تو یه عمر اسیر تو کنج این خونه بودیم ما که رفتیم٬تو بمون با هر کی که دوسش داری با اونی که پنهونی سر روی شونش میذاری ما که رفتیم ولی این رسم وفا داری نبود قصه چشمای تو واسه ما تکراری نبود ما که رفتیم٬حالا تو می مونی و عشق جدید می دونم چند روز دیگه میشنوم جدا شُدید ما که رفتیم...
-
لبخند نخستین
چهارشنبه 14 شهریورماه سال 1386 22:10
می دونم که رفتی و منو فراموش کردی٬چراغ قلبمو خاموش کردی بی تو این دل تب و تابی نداره٬آخه قلبم دیگه نایی نداره دل من برای برگشتن تو دیگه جایی نداره توی این دنیای پر رنگ و ریا ٬عشق صفایی نداره وقتی رفتی دنیا شد غصه و اشک و اندوه خنده هام شکسته شد٬گریه و ناله من شد انبوه شب و روز و روز و شب هر روز و هر شب با تو حالا در...
-
خنجر
چهارشنبه 14 شهریورماه سال 1386 21:59
دست های من تو دست تو٬لبخند هام هم برای تو دست های تو٬تو دست من ٬ اخمای تو برای من این قلب دیوونه من٬عاشق و آواره تو خنجر تیز قهر تو ٬تو قلب دیوونه من این همه دارایی من٬ فدای تار موی تو سیاهی چشمای تو ٬به رنگ زندگی من شونه های خسته من ٬مرهم گریه های تو آغوش گرم و نرم تو٬ جایی نداره واسه من صدای من٬شعر های من٬فقط فقط...
-
نگو نه
چهارشنبه 14 شهریورماه سال 1386 21:46
من رو از پشت دیوار نگاه می کردی٬نگو نه یه جور خوبی به من نیگا می کردی٬نگو نه جای پای ما دو تا از توی کوچه پاک نمی شد کوچه رو از اسممون سیاه می کردی٬نگو نه چه روزایی٬چه روزای خوبی داشتیم کاش اونا رو تو کوچه جا نمی ذاشتیم زیر بارون می دیدم که دست تو چتر منه آخه دوست نداشتی بارون به تنم دست بزنه بازی مون بود بازی عروس...
-
من از تو می مردم
چهارشنبه 14 شهریورماه سال 1386 18:07
من از تو می مُردم اما تو زندگانی من بودی تو با من می رفتی تو در من می خواندی وقتی که من خیابان را به هیچ مقصدی می پیمودم تو با من رفتی تو در من می خواندی تو از میان نارون ها٬گنجشک های عاشق را به صبح پنجره دعوت می کردی وقتی که شب مکرر شد وقتی که شب تمام نمی شد تو با چراغ هایت می آمدی به کوچه ما تو با .... بیاد بانوی...
-
عشق آری٬ معشوق ممنوع
چهارشنبه 14 شهریورماه سال 1386 17:48
توی دنیا من هستم یه آدم تنها٬توی غم امروز و سختی فردا.کاری ندارم من با هیچ کسی٬ بعضی شب ها گریه می کنم یواشکی.تموم گریه هام برای عشقمه. کاری نمیشه کرد آخه این سرنوشتمه. این تقدیر تلخ همیشه با منه می خواد که ریشه ام رو از جا بکنه.ولی کور خونده آخه نمی تونه آخه عشقم توی وجودمه.نمی ذارم اون رو از من بگیره چون دلم بدون...
-
حیف واژه خیانت (۲)
چهارشنبه 14 شهریورماه سال 1386 17:24
حیف لحظه های خوبی که برای تو گذاشتم*حیف غصه ای که خوردم٬چون ازت خبر نداشتم حیف اون روزها که کلّی ناز چشماتو کشیدم*حیف شوقی که گفتی داره اما من ندیدم حیف حرفای قشنگی که برای تو نوشتم*حیف رویام که واسه تو از قشنگی هاش گذشتم حیف شب ها که نشستم با خیالت زیر مهتاب*حیف وقتی که تلف شد واسه دیدن تو توی خواب حیف با وفایی...
-
حیفِ واژه خیانت (۱)
چهارشنبه 14 شهریورماه سال 1386 00:29
((هیچ کس لیاقت اشک های تو را ندارد و کسی که چنین ارزشی را دارد٬ باعث اشک ریختن تو نمی شود.)) چه اشتباهی کردم که اسمتو آوردم*خوبیش اینه٬ لا اقل واست قسم نخوردم راستی چه عالمی بود اگه بد ها نبودن*جدا می شیم ما از هم چون خیلی ها حسودن دیشب تا صبح نشستم زیر نگاه مهتاب*تو خیلی خوبی اما فقط تو عالم خواب عکساو هدیه هاتم٬...
-
دو سفر کرده
دوشنبه 12 شهریورماه سال 1386 23:37
از من نپرس خونم کجاست تو این همه ویرونه ای هم قبیله چی بگم؟ قبیله سر گردونه ما در به در تر از همیم ٬همخونه بی خونه غربت ما دیار ماست٬خونین ترین ویرونه در به دری خان تو بود اما نصیب ما شد کودک نا زاده ما٬با دست ما کفن شد از من نپرس ٬درد دلم شکسته سنگ صبور خاطره ها ویرونه هاست٬قصه ها زنده به گور چه آرزو هایی که نمرد٬چه...
-
نور ماه
دوشنبه 12 شهریورماه سال 1386 12:25
توی شب به نور ماه زل می زنم بغض کینه رو تو سینه می شکنم نور ماه برام یه جور غصه داره درد غم رو توی قلبم می ذاره روح من بدون تو مرده شده دل من خسته و افسرده شده یکی نیست به داد این دل برسه روی دنیام خط باطل بکشه دل داره تو سینه پرپر می زنه سوی عشقش همه جا سر می زنه تو کجایی که ببینی حالمو نیستی که بدی جواب قلبمو درِ دل...
-
ایفا ( وفای به عهد )
دوشنبه 12 شهریورماه سال 1386 00:22
می گذارم عشق و با خود می برم٬من کینه می گریزم دگر از این شهر عاشق کش دیرینه می روم خلوتگاه می شوم دست به دعا تا شکایتی کنم ز یار خود نزد خدا می گریزم ز سیاهی تا شوم پاک و خدایی تا بیاموزم به عشقم رسم ایفا٬ نه جدایی می نشینم لب رود با لبی خشک و کبود بانگ بر می دارم : {ای لعنت به تو یار دورو} می روم میخانه تا فرستم شش...
-
قهر خورشید
یکشنبه 11 شهریورماه سال 1386 23:45
ظلمت شب٬ آسمان و زمین را به تسخیر خویش در آورده. اینک من از این پایین با چشمانی پر از تردید و مملو از وحشتزدگی٬ به ستارگانی می نگرم که در کنار ماه٬ در آسمان یکه تازی می کنند. شب همچنان مغرورانه و پر هوس٬ زمین را پوشانیده است و به این سادگی ها جای خود را به خورشید نخواهد داد. انگار امشب صبح ندارد. انگار خورشید هم٬ دیگر...
-
محبس
یکشنبه 11 شهریورماه سال 1386 23:26
توی دنیای پر از حسرت و درد توی دنیای پر از یاس و سکوت توی دنیای پر از دوز و کلک توی دنیای پر از سختی و ترس کسی با من هم عزا نیست کسی با من هم صدا نیست توی این محبس بی چون و چرا دور از آسمون و ماه ستاره ها توی این دنیای پست و بی وفا فارغ از سلامتی صلح و صفا کسی با من بی ریا نیست کسی با من بخدا نیست