رویای خاکستری

رویای خاکستری

عشق به نفرت
رویای خاکستری

رویای خاکستری

عشق به نفرت

یادش بخیر

یادش بخیر


سپید پوشیده بودم با موی سیاه

اکنون سیاه جامه ام با موی سپید
یکی از آهنگ های جاودانه ی فرهاد مهراد. خدا بیامرزتش

اصول فلسفه و روش رئالیسم؟

چندین هزار ذره سراسیمه می دوند   در آفتاب و غافل از آن کافتاب چیست

همچنین
حافظ می فرماید:

در اندرون من خسته دل ندانم کیست    که من خموشم و او در فغان و در غوغا است

پاسکال می گوید:

جهان کره ای است که مرکزش همه جا و محیطش هیچ جا نیست. بی کرانی تنها از
سوی بزرگی نیست ٬ از سوی خردی بی کران است و انسان به درک بی کرانی توانا
نیست٬ خواه از سوی بزرگی باشد خواه از سوی خردی. توانایی انسان تنها تنها به
دریافت اموری است که میان خردی و بزرگی است ٬ چنانکه وجود خود او نیز در میانه
این دو نهایت است ٬ نسبت به عدم ٬‌ کل است و نسبت به کل ٬ عدم است. علم
انسان نه بر مبدا و آغاز است و نه بر مآل و انجام ٬ پس علم حقیقی برای انسان
میسر نیست و فقط امور متوسط را در میابد.

برتر اندراسل  در کتاب کوچکی به نام    چرا مسیحی نیستم؟  که از او بجای مانده
است ٬ براهین اثبات خدا را انتقاد میکند ٬ از جمله برهان علة العلل را ٬ درباره این برهان
میگوید:

اساس این برهان عبارت از این است که تمام آنچه را که ما در این جهان می بینیم دارای
علتی است و اگر زنجیر علتها را دنبال کنیم سرانجام به نخستین علت می رسیم و
این نخستین علت را
علة العلل یا خدا می نامیم. 


خواجه عرفان ٬
لسان الغیب شیرازی می گوید:

عارف ار پرتو می راز نهانی دانست            گوهر هر کس از این لعل توانی دانست
شرح
مجموعه گل مرغ سحر داند و بس      که نه هر کو ورقی خواند معانی دانست
ای که از دفتر عقل آیت عشق آموزی         ترسم این نکته به تحقیق نتانی دانست

V.A شاعر جوان
وحید عابدین پور

اصول فلسفه و روش رئالیسم ؟


           چندین هزار ذره سراسیمه می دوند   در آفتاب و غافل از آن کافتاب چیست

همچنین
حافظ می فرماید:

    در اندرون من خسته دل ندانم کیست    که من خموشم و او در فغان و در غوغا است

پاسکال می گوید:

جهان کره ای است که مرکزش همه جا و محیطش هیچ جا نیست. بی کرانی تنها از
سوی بزرگی نیست ٬ از سوی خردی بی کران است و انسان به درک بی کرانی توانا
نیست٬ خواه از سوی بزرگی باشد خواه از سوی خردی. توانایی انسان تنها تنها به
دریافت اموری است که میان خردی و بزرگی است ٬ چنانکه وجود خود او نیز در میانه
این دو نهایت است ٬ نسبت به عدم ٬‌ کل است و نسبت به کل ٬ عدم است. علم
انسان نه بر مبدا و آغاز است و نه بر مآل و انجام ٬ پس علم حقیقی برای انسان
میسر نیست و فقط امور متوسط را در میابد.

برتر اندراسل  در کتاب کوچکی به نام    چرا مسیحی نیستم؟  که از او بجای مانده
است ٬ براهین اثبات خدا را انتقاد میکند ٬ از جمله برهان علة العلل را ٬ درباره این برهان
میگوید:

اساس این برهان عبارت از این است که تمام آنچه را که ما در این جهان می بینیم دارای
علتی است و اگر زنجیر علتها را دنبال کنیم سرانجام به نخستین علت می رسیم و
این نخستین علت را
علة العلل یا خدا می نامیم. 


خواجه عرفان ٬
لسان الغیب شیرازی می گوید:

     عارف ار پرتو می راز نهانی دانست            گوهر هر کس از این لعل توانی دانست
     شرح
مجموعه گل مرغ سحر داند و بس      که نه هر کو ورقی خواند معانی دانست
     ای که از دفتر عقل آیت عشق آموزی         ترسم این نکته به تحقیق نتانی دانست

وحید عابدین پور V.A
شاعر جوان

چرا عاقل کند ٬ کاری ...؟

سگش را بارقیب از ساده لوحی آشنا کردم


کنون آنها به هم یارند و من چون سگ پشیمانم...

حقیقت

حقیقت آیینه ای بود که از آسمان افتاد و هزار تکه شد.
پس هر کس تکه ای ار آن برداشته ٬ خود را در آن دید
و گمان بُرد که تمام حقیقت نزد اوست...

قفل

قفل یعنی که کلیدی هم هست.

اصلا قفل یعنی که کلید

سفر

سلام دوستان عزیز و گرامی 

امیدوارم هر جا که هستید خوب و موفق و دلشاد باشید.ممنونم از همه شما بزرگواران که
در نبود بنده ٬ خانه کوچک مرا خالی و تنها نگذاشتید. 

فردا عازم شهر مشهد هستم و یک هفته ای آنجا هستم. خواستم با همه شما خداحافظی
کنم تا یک هفته دیگر.

با سپاس از دوستان گلم : ژانوس عزیز ( خیزران) -شیوا ی گلم و ..... که همیشه همدم من بودند و من بی معرفت.

موفق باشید دوستان تا بعد 

با درک حقیقت ما قادر خواهیم بود که ترس را از خود دور کنیم. آیا من از اینکه
تنها بمانم وحشت دارم؟  
ترس از تنهایی با درک اینکه خداوند در همه احوال و در همه جا با ماست و ما
هیچ وقت تنها نخواهیم بود از بین می رود. آیا عدم امنیت اقتصادی موجب نگرانی
من شده است؟ 
این ترس نیز با تکیه بر خداوند و آگاهی به این حقیقت که او منبع تغذیه من در
تمام طول زندگی بوده است محو خواهد شد. امروز من قدرت آنرا یافته ام که
ترس خود را به ایمان تغییر دهم. 

آیا من می توانم با اعتماد کامل بگویم:((من اعتماد خواهم کرد و نخواهم ترسید.))؟
امروز من جهت غلبه بر ترسهایم به خداوند متوسل می شوم و می دانم با اعتماد
به خداوند و ایمان داشتن به اینکه او هیچ وقت مرا تنها نخواهد گذاشت دلیلی برای
وحشت کردن ندارم. 

آیا من باغ اعتماد به آنچه که خداوند برای من معین کرده است قادرم که بر ترسهایم
پیروز شوم؟
آیا ترس و وحشت قادر است که چون گذشته شهامت مرا تحت تاثیر قرار دهد؟ 

 

 

ترس را به ایمان تبدیل کن 


ای کاش

کاش می آموختم پریدن را به آسمان زرین خدا  

کاش می شد که پریدن گرفت به هر کجای نا کجا  

کاش می شد اوج گرفت به قله ی رؤیاهای ناب  

کاش می آموختم پرواز را به کنج خلوت شراب  

کاش می شد رفت و به جایی رسید  

به خوب یا بد ٬ به سرپناهی رسید  

کاش می شد زندگی کرد و زنده بود  

و ای کاش ٬ کاشکی ها مرده بود././././.  

 

چهارشنبه ۲۴/۴/۱۳۸۸ ساعت ۱۸:۵۷  

شاعر جوان V.A   وحید عابدین پور

گیس

یک روز به شیدایی در زلفِ تو آویزم 
خود را چو فرو ریزم ٬ با خاک در آمیزم 

وگرنه من همان خاکم که هستم.. 

یک روز سرِ زلفِ بلوندت چینم ٬ بهرِ 

دلِ مسکینم ٬ اینم جگرم اینم جگرم 

یک روز که باشم مست ٬ لایعقل و طرد و سست 

یک روز ارس گردم ٬ اطرافِ تو را گردم 

کَشتی شوم جاری.... 

از خاک ٬ برآرم تو ٬ بر آب ٬ نشانم تو 

دور از همه بیزاری.... 

دریای خزر گردم ٬ خواهی تو اگر جونم 

صد سینه ٬ سپر گردم ٬ خواهی تو اگر جونم 

یک روز بَصَر گردم ٬ یک روز نظر گردم 

پانصد سرِ سردرگم ٬   

                                      

                                  ای وای  ای وای ای وای آآآآ 

 

 

(( دل میرود زِ دستم      صاحبدلان خدا را))