عشق لیاقت می خواهد
کسی که رفت ، دیگر رفته است
اگر لایق عشقم بود
مرا بی خبر نمی گذاشت ، نمی رفت...!
برنگرد نازنینم...
برنگرد
بزرگی کن و راه رفته را ادامه بده...
آنقدر دوستت دارم که در این حال ، هرویین هم دوایم نیست... دوای سردی تن و روح و لرزش دستان و پاهایم...!
اما برو... ! من لیاقتت را ندارم...
نمی بخشمت ... خودم را هم...
شهیار قنبری : خوب دیروزی من در بگشای
که بگویم ز تو هم دل کندم...!
وحید عابدین پور 92.4.14
سلام وحید جان چیزی که از عمر رفته یاد گرفتم اینه که سخت ترین چیز توی دنیا اینه که مطمىن بشی کسی دوست داره یا اینکه دوست نداره. به هر حال خدا کمکت کرده شاید بفهمی کی دوست نداره. تحمل کن می گذره
هروئین!این درد سرد؟! میرود و روزی دوباره می آید،روزی خیلی دیر،روزی خیلی نزدیک..
سلام