رویای خاکستری

رویای خاکستری

عشق به نفرت
رویای خاکستری

رویای خاکستری

عشق به نفرت

عاشق خدایی

عشق و با خودت ببر٬ نفرت و واسم بذار

برو دیگه بر نگرد٬ رفتی توی یادگار

نمی خوام ازت وداع٬ دیگه اسمم و نیار

تو دروغ گفتی به من٬ تو خزون و من بهار

خاطراتم و بده٬ تو دلت نگه ندار

کی می گه موازین ؟!  ٬  سرِ بی گناه و دار

دیگه حتی عکسمو٬ لای دفترت نذار

من همیشه موندنی٬ اما تو پا به فرار

برو دیگه٬ برو دیگه٬ اسمم و به لب نیار

نفرت و به من بده٬ اما عشق و جا نذار

من همیشه٬ با تو بودم٬ با تو موندم٬ مث یار

ولی تو٬ ساده گذاشتی پات و رو٬ قول و قرار

تو هوس٬ توی قفس٬   من رها ٬پر از نفس

تو دروغ و صد دروغ٬ من یه شعر پر فروغ

تو جدا ز عهد و پیمان٬ مایه ننگ هر انسان

ولی من مثل قناری٬ هستم عاشق خدایی

تو شبی ٬بدون نوری٬ از خدا٬ خیلی تو دوری

من سراپا شور و غوغا ٬خالی از هر گونه پروا

تو یه ترسویی و بزدل٬ مملو از فکرهای باطل

من طلوعِ صبح فردا٬ ولی تو اسیر دست ها.

 

رمق ندارم ٬کلافه ام. دلیلش رو نمی دونم٬ فقط می دونم که

اینطور نمی ماند و می گذرد و دوباره تاب و توان می گیرم.

1386/6/28 این شعر را روز چهارشنبه ساعت 2:42

ظهر نوشتم. تازه دارم رد پایی از خودم را می یابم.

شاعرجوان V.A

نظرات 18 + ارسال نظر
یاسمین ( حرفهای یه دختر غمگین دوشنبه 2 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 01:13 ب.ظ http://rue.blogsky.com

دارم دق میکنم...شکستم...دیگه تحمل هیچیو ندارم...چرا با من این کارو کرد...چراااااااااااااااااااااا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ تو که یه پسری بگو...دلم می خواد بمیرم...

someone دوشنبه 2 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 01:57 ب.ظ http://yaveh-gooyan.blogsky.com

خوبیش به این هست که می گذره ...
شعر زیبایی بود گرچه مفهومش آدم را توی فکر می بره ...
موفق باشی شاعر جوان

pegah دوشنبه 2 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 02:32 ب.ظ http://6071.blogfa.com

سلام
خیلی عالی بود مثله همیشه
دیگه مثه تابستون هی نمیتونم بیام نت آخه مقشام مونده D: نه جدی زیاد وقت ندارم
موفق باشی
آپیدی خبرم کن یادت نره هاااااااااااااااااااااا

حنوش... دوشنبه 2 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 07:15 ب.ظ http://www.hanoosh.blogfa.com

دوست خوبم سلام
با عرض سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما دوست عزیز و وفادار وبلاگ حنوش. من آپم :
می خواهم ترجمه کنم آنچه را که صندلی ها می گویند
هنگامی که آغوش خود را برای تو می گشایند
می خواهم بیان کنم آنچه را که از ذهن فنجانها می گذرد
هنگامی که به نوشیدن لبانت می اندیشند

سعیده دوشنبه 2 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 08:24 ب.ظ http://kaktoos55.blogsky.com/

این روزها منم کلافه ام خسته ام از زمونه انگار یه جورایی با ما نمی خواد بسازه
هیچ کارشم نمی شه کرد ولی درست میشه بالاخره یه روز درست میشه.....

مریم دوشنبه 2 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 09:12 ب.ظ http://www.cassper.blogsky.com

سلام
طاعات و عباداتتون قبول
قشنگ بود
ممنون که بهم سر زذی

عاطفه دوشنبه 2 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 10:19 ب.ظ http://dj-ati.persianblog.ir

وحید عزیزم سلام وشب خوش...
چه خوب که اینهمه از خودت به خودت رسیدی...
میدونی بهتر اینه که توی همین خود رو پیدا کردنا آدم خدا رو هم بیشتر و بهتر پیدا مکینه....
اونوقته که یه خط پر رنگ وبزرگ دور کلمهء عشق پوچ میکشی وزندگیت رو از نو شروع میکنی.ینی نقطه سر خـــــــــــــــــــــــــــــــــــــط!!!!!!!!!

ساینا دوشنبه 2 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 10:38 ب.ظ http://chakavaketanha.blogsky.com

سلام . برام نوشته بودی :اگه دوست داشتی بیا !!!!
احساس کردم یه کوچولو دلخوری؟ چیزی شده؟ من که همیشه بهت سر میزنم !!!!
شایدم اشتباه کردم .
پاینده باشی

مریم سه‌شنبه 3 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 09:07 ق.ظ http://golmaryam67.blogfa.com

سلام وحید جان
مطالبت خیلی قشنگ بود
با تبادل لینک موافقی؟

سلام سه‌شنبه 3 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 11:20 ق.ظ http://qqqq.blogsky.com

سلام!
خوبی؟
باور کن همه کلافه هستن! یه نگاه به دوروبری ها ت بنداز ...هیچکس راضی نیست!این خیلی بده!همه دپرسن.منم اکثرا همینطوریم....ولی هنر اینه که بتونیم مقاومت کنیم و کمر خم نکنیم.
خوشحال شدم اومدی ...
دوست دارم دفعه بعد که می آم پیشت شنگول باشی...
(چشمک)
فعلا.

مهناز سه‌شنبه 3 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 02:16 ب.ظ http://ziggy.blogsky.com/

سلام به حمید ..شاعر جوان و همسایه ما ...خوبی ؟پسر تو یه کتاب شعر بده بیرون. .جدی می گم ...شعرهات هم قشنگه ...هنوز هم که طبع شعر داری یکم تعدادش رو زیاد کن بعد هم یه پیگیری کن شاید موفق شدی ..اگه این طور شد منو خبر کن ...همسایه شما ...مهناز

مهناز سه‌شنبه 3 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 02:17 ب.ظ

راستی یادم رفت بگم ..من مهنازم ..این یک ماهه مریم مهمون این وبلاگ به خاطر همین به نوعی رهن دادم وبلاگم رو

آیدا سه‌شنبه 3 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 02:34 ب.ظ http://ayda16.blogsky.com

میدونم چی میگی ... اما چرا این شعر انقدر پره از کینه ؟؟ هیچی از عشق توش نیست ... شایدم یه حسه بد بوده که باید خالی میشده ... اما اونو خیلی کوبونده ... نمیدونم !!

یاسمین ( حرفهای یه دختر غمگین سه‌شنبه 3 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 02:49 ب.ظ http://rue.blogsky.com

سلام
نمی دونم چی بگم که غمم دریاست و دلم تنها...نمی دونم چرا ..واسه همین ازش پرسیدم چرا؟؟ اما چیزی واسه گفتن نداشت جز اینکه اشتباه کرده...اشتباه...همین

ساینا سه‌شنبه 3 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 10:40 ب.ظ http://chakavaketanha.blogsky.com

سلام وحید جان ! باور میکنم که اون شعر را محض حنده نوشتی گرچه خنده ای به لبم ننشست(چشمک)
راستی شعرت را هم خواندم .این که میگی نفرت زده از عشق حسابی اینجا خودش را نشون داده ! اما این قدر تو هم سخت نگیر .........
ای کاش یاد بگیریم زمانی که میشه مبارزه کرد و به خواسته ها رسید .مبارزه کنیم و دل سرد نشیم
پاینده باشی

مهناز سه‌شنبه 3 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 11:11 ب.ظ http://ziggy.blogsky.com/

سلام بر وووووححححییدد..خوبی ..فقط می تونم بگم خجالت خجالت خجالت ..شرمنده ام به خدا ..خوب عیبی نداره در عوض منو فراموش نمی کنی ....ولی راستی مواظب باش ناشر این اشتباه رو نکنه یه وقت مثلا به جای وحید بزنن حمید شاعر جوان ...خوب ممکن دیگه ..بهر حال وحید حرفی که زدم رو جدی بگیر ..موفق باشی

ایلیا چهارشنبه 4 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 05:21 ب.ظ http://www.elhamnazanin.blogfa.com

سلام عزیز خوبی خوشی؟
طاعات و عباداتت قبول باشه
اومدم خبر بدم که آپیدم
خوشحال میشم سر بزنی و با نظرت خوشحالم کنی
خوش باشی همیشه و در همه حال



زیبایی عشق به سکوته نه فریاد.

و یادت باشه گاهی یه لبخند کوچیک [رضایت] خیلی معجزه میکنه

حسین دوشنبه 9 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 10:22 ب.ظ http://hk137.blogfa.com

سلام.....وبلاگ قشنگی دارید...

امیدوارم همیشه موفق باشید...

خوشحال میشم به من هم سر بزنید...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد